پایگاه فرهنگی روستای اسبوکلا بابل

متن مرتبط با «شهید همت» در سایت پایگاه فرهنگی روستای اسبوکلا بابل نوشته شده است

من زودتر از جنگ تمام می شوم

  • بسم الله را گفته و نگفته شروع كردم به خوردن . حاجي داشت حرف مي زد و سبزي پلو را با تن ماهي قاطي مي كرد. هنوز قاشق اول را نخورده ، رو به عباديان كرد و پرسيد : عبادي ! بچه ها شام چي داشتن؟ همينو. واقعاً ؟ جون حاجي ؟   نگاهش را دزديد و گفت : تُن رو فردا ظهر مي ديم . ,شهید همت,خاطره ای از شهید همت,خاطره ای از فرماندهان جنگ,سیره عملی شهدا ...ادامه مطلب

  • شهید زیبای لشکر 25 کربلا چه کسی بود + عکس

  •  برادر شهید نیکجو می‌گوید: دفعه آخری که احمد را دیدم گفت «من خواسته‌ای از خدا داشتم و فکر می‌کنم مستجاب شده. اگه شهید شدم منو با لباس بسیجی دفن کنید». به گزارش فارس، شهید «احمد نیکجو» رزمنده‌ خوش سیمای لشکر ویژه 25 کربلا بود که در بیست و سوم دی 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. او رساله امام را حفظ بود و برای بچه‌ها تو سیدمحله قائمشهر کلاس احکام می‌گذاشت به طوری که بچه‌ها تا وقتی او را می‌دیدند، می‌گفتند: آیت‌الله احمد نیکجو آمد. , ...ادامه مطلب

  • گریه های شهید زین الدین

  • پیش از عملیات خیبر، با شهید زین الدین و چند تا از دوستان دیگر رفتیم برای بازدید از منطقه ای در فکه. موقع برگشتن به اهواز، از شوش که رد می شدیم، آقا مهدی گفت: «خوب، حالا به کدام میهمانخانه برویم؟!», ...ادامه مطلب

  • 10 خاطره کوتاه از شهید مهدی زین الدین

  • 1)    پسرک کیفش را انداخته روی دوشش. کفش ها را هم پایش کرده. مادر دولا می شود که بند کفش را بندد. پاهای کوچک، یک قدم عقب می روند. انگشت های کوچک گره شلی به بند ها می زنند و پسرک می دود از در بیرون., ...ادامه مطلب

  • گرچه به کمتر از شهادت راضی نیستم(شهید مصطفی صفری تبار بیشه)

  • گرچه به کمتر از شهادت راضی نیستم شهید مصطفی (کمیل) صفری تبار بیشه در مصاحبه بجا مانده از خودش می گوید: «گرچه به کمتر از شهادت راضی نیستم؛ ولی از خدا می خواهم که اگر شهید نشدم، اجر شهید را به من بدهد.» , ...ادامه مطلب

  • شهید چمران که بود

  • 100 خاطره از شهید چمران : ۱) نشسته بود زار زار گریه می کرد. همه جمع شده بودند دورمان. چه می دانستم این جوری می کند ؟ می گویم « مصطفی طوریش نیس. من ریاضی رد شدم . برای من ناراحته .» کی باور می کند؟ ۲) ریاضیش خیلی خوب بود . شب ها بچه ها را جمع می کرد کنار میدان سرپولک ؛پشت مسجد به شان ریاضی درس می داد. زیر تیر چراغ برق., ...ادامه مطلب

  • برایم فرقی نمی کند فرمانده باشم یا سرباز(شهید حاج حسین بصیر)

  • سردار «حاج حسین جان بصیر» قائم مقام لشکر ویژه 25 کربلا در دوران دفاع مقدس بود که در روز دوم اردیبهشت ماه سال 1366 در «عملیات کربلای 10 » در منطقه ماووت عراق به شهادت رسید. , ...ادامه مطلب

  • تصاویر شهید زلفعلی اصغری

  • وصیتنامه شهید زلفعلی اصغری

  • نام :  شهید زلفعلی اصغری فرزند : محمد علی  تاریخ شهادت :  در سن 19 سالگی 1362/04/07 محل شهادت : سرپل ذهّاب  به دست مزدران بعثی عراق به درجه رفیع شهادت نائل شد .  وصیتنامه شهید: ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص .  , ...ادامه مطلب

  • شهید علمدار بعد از یک هفته بیهوشی گفت؛ خداحافظ و شهید شد

  • شهید علمدار بعد از یک هفته بیهوشی گفت؛ خداحافظ و شهید شد هم‌اتاقی‌هایش درباره نحوه شهادت علمدار می‌گفتند: لحظه اذان که شد بعد از یک هفته بیهوشی کامل، بلند شد و همه را نگاه کرد و شهادتین را خواند و گفت؛ خداحافظ و شهید شد.  , ...ادامه مطلب

  • هدیه‌‌ای که امام به شهید برونسی داد

  • هدیه‌‌ای که امام به شهید برونسی داد نفهمیدم چطور خودم را رساندم پای تلفن. گوشی را برداشتم. سلام کرده و نکرده، جریان را به‌اش گفتم. با صدای بلند خندید. گفت: مکه کجا؟ ما کجا؟ فکر کردم دارد شوخی می‌کند. کمی بعد فهمیدم نه، واقعاً خبر ندارد. به خنده گفتم: شما کجای کار هستین؟ تا حتی لباس احرام هم براتون خریدن.  خاطره زیر از زبان معصومه سبک‌خیز همسر شهید برونسی روایت شده است., ...ادامه مطلب

  • رازی که شهید برونسی را حاضر به پذیرش فرماندهی کرد

  • رازی که شهید برونسی را حاضر به پذیرش فرماندهی کرد آن روز، هر چه به‌اش گفتیم و گفتند مسئولیت گردان عبدالله را قبول کند، فایده‌ای نداشت که‌ نداشت. روز بعد ولی، کاری کرد که همه مات و مبهوت شدند؛ صبح زود ‌رفته بود مقر تیپ و به فرمانده تیپ گفته بود: چیزی را که دیروز گفتید، قبول می‌کنم. , ...ادامه مطلب

  • می‌خواهم در آینده شهید شوم

  • می‌خواهم در آینده شهید شوم «به نام خدا، من می‌خواهم در آینده شهید بشوم. برای اینکه....» به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از حرف تو،  وبلاگ "شبی بر بال خاطره" نوشت: در آینده می‌خواهید چکاره شوید؟ «به نام خدا، من می‌خواهم در آینده شهید بشوم. برای اینکه....» معلم که خنده‌اش گرفته بود، پرید وسط حرف علی و گفت: ببین علی جان! موضوع انشاء این بود که «در آینده می‌خواهید چه کاره بشین باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می‌دادی، مثلاً پدر خودت چه کاره است؟ علی به آرامی دستش را بلند کرد و پاسخ داد: آقا اجازه! شهید شده., ...ادامه مطلب

  • زندگینامه شهید حاج ابراهیم همت

  • دردوازدهم فروردین سال 1334، در خطة ذوق پرور اصفهان، در شهر قمشه، فرزندی مبارک از مادرزاده شد که مایه افتخار و سربلندی دیار خود شد.  ابراهیم، قبل از این‌که چشم به جهان هستی بگشاید، آنگاه که جنینی ناتوان در رحم مادر بود، به همراه پدر و مادر و خانواده‌اش راهی سرزمین خون و شهادت -کربلای معلی- شد. او در کربلای حسینی، با تنفس مادر، بوی خون و شهادت را استشمام کرد و تربت مطهر حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) جان و روانش را عاشورایی کرد. آزادگی، حریت، شهامت، شجاعت، تسلیم، رضا، ادب و معصومیت تحفه‌هایی بود که در آن سرزمین الهی در وجود او شکوفه کرد.  , ...ادامه مطلب

  • زندگینامه شهید برنسی

  • در سال هزار و سیصد و بیست و یک، در روستای «گلبوی کدکن»، از توابع تربت حیدریه، قدم به عرصه ی هستی نهاد. نام زیبنده اش گویی از لحظه هایی نشأت می گرفت که در فرمایش « الست بربکم»، مردانه و بی هیچ نفاقی، ندا در داد:«بلی»؛ عبدالحسین. , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها