روایتی از برخورد احمد متوسلیان با زن و بچه تفنگچی کومله شهید دستواره میگفت: حاج احمد تازه حقوقش را گرفته بود، از در سپاه بیرون آمد که دید یک زن بچه بغل، کنار پیادهرو نشسته و گریه میکند، احمد رفت جلو. به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس باشگاه «توانا»، عجب مردهایی بودند که فریبخوردگان ضدانقلاب را نجات میدادند، شهرها را آزاد میکردند، حتی به فکر زن و بچه بیگناه کسانی که به بیراهه رفتند، بودند. ,متوسلیان ...ادامه مطلب
شهید علیرضا خاکپور از سرداران شهید «لشکر پنج نصر خراسان» از خطه گلستان روستای پیرواش، متولد سال ۱۳۴۵، از خانواده ای روستائی و کشاورز متاهل، وقتی «سمانه» تنها دخترش، «هشت ماهه» بود. علیرضا در ششم اسفند سال «۱۳۶۵»در عملیات «کربلای پنج» مظلومانه شهید شد. شهید علیرضا خاکپور؛ در دفترچه خاطراتش آورده است: ,شهید,گنجشک خبر از شهید می دهد,گنجشک ...ادامه مطلب
آنان که علی را دوست نمی دارند … روزی با برادرش به دیوار کعبه تکیه داده بود .نشسته بودند و صحبت می کردند .پیرمردی آمد و به پیامبر سلام کرد و گفت : سلام بر تو ای رسول خدا .پیامبر جواب سلامش را دادند . آن پیر گفت : ,دوستی علی,علی دشمنی با امیرالمومنین,علی,امیرالمومنین,گفتگوی شیطان با پیامبر,گفتگوی شیطان با امیرالمونین ...ادامه مطلب
بسم الله را گفته و نگفته شروع كردم به خوردن . حاجي داشت حرف مي زد و سبزي پلو را با تن ماهي قاطي مي كرد. هنوز قاشق اول را نخورده ، رو به عباديان كرد و پرسيد : عبادي ! بچه ها شام چي داشتن؟ همينو. واقعاً ؟ جون حاجي ؟ نگاهش را دزديد و گفت : تُن رو فردا ظهر مي ديم . ,شهید همت,خاطره ای از شهید همت,خاطره ای از فرماندهان جنگ,سیره عملی شهدا ...ادامه مطلب
خاطرهاي از شهيد مهدي باكري هنوز دعاي بچهها براي چندمين بار ادامه داشت كه ديدم آتش دشمن قطع شد. سرم را كمي بالا آوردم و نگاه كردم. ديدم تمامي نيروهاي دشمن در حال عقب نشيني هستند. آقا مهدي پشت بيسيم گريهكنان گفت:خوشا به سعادت و لياقتتان كه سرباز فرمانده اصلي بوديد. ,اثرات دعای فرج, مهدی باکری,فتح خرمشهر,دعای فرج,دعای سلامتی امام زمان.راز فتح خرمشهر,خرمشهر را خدا آزاد کرد ...ادامه مطلب
ماجرای نخستین نماز استاد ملحد آمریکایی جفری لانگ که در خانوادهای پروتستان در آمریکا به دنیا آمده است، در 18 سالگی ملحد میشود. او بعدها از طریق یکی از دانشجوهای مسلمانش نسخهای ترجمه شده از قرآن کریم هدیه گرفت و پس از سه سال مطالعه آن، اسلام آورد. , ...ادامه مطلب
روز سالمند رو به همه پدربزرگها و مادربزرگهای مهربون تبریک عرض می کنیم. رادیو معارف گوش می دادم یکی حرف قشنگی زد. میگفت سالمند شاید کلمه خوب و خوشایندی برای پیرمردها و پیرزن ها نباشه و ممکنه ناراحت بشن. می گفت ما تو شهرمون به این کسانی که سن و سالشون بالاست می گیم: جهاندیده. و به جای خانه سالمندان رو سردرش می نویسیم خانه جهاندیدگان. واقعا حرف قشنگیه. نظر شما چیه؟ خوشحال می شیم نظرات تون رو برای ما بنویسید. راستی این شعر رو یکی از همین جهاندیدگان قریب به ۱۰ سال پیش بهم گفت به نظر میاد خیلی زیبا و تاثیرگذار باشه: عصا با راستی هر دم به گوش پیر می گوید دگر در خواب خواهی دید ایام جوانی را , ...ادامه مطلب
نظر حضرت آیتالله بهجت(ره) درباره اهانتکنندگان به ساحت پیامبر اعظم(ص) آیتالله العظمی بهجت(ره) میفرماید: اهانتکنندگان، در عمل با همه ادیان مخالفند و تا آنها با هم متحدند هیچگاه به گسترش اسلام راضی نخواهند شد. , ...ادامه مطلب
شما می توانید کمک های نقدی خود را به افراد فقیر و بی سرپرست روستای اسبوکلا از طریق این سایت بدست آنها برسانید. برای راحتی کار می توانید یکی از مبالغ زیر را انتخاب کرده و روی کادر زیر آن کلیک نمایید. پرداخت شما بصورت آنلاین صورت خواهد گرفت. به ادامه مطلب بروید..., ...ادامه مطلب
بوداییهای میانمار همچنان به حملات خود علیه مسلمانان این کشور ادامه میدهند و بر اساس گزارشها با شمشیر و اشیای برنده به برخی مناطق مسلمانان حمله کردهاند. به گزارش فارس به نقل از شبکه خبری «الجزیره»، منابع محلی اعلام کردند گروههای مسلح از بوداییها که راهبان افراطی نیز آنها را همراه میکردند مناطق مسلمان نشین در ایالت اکیاب در منطقه آراکان را محاصره کردهاند. , ...ادامه مطلب
برادر شهید نیکجو میگوید: دفعه آخری که احمد را دیدم گفت «من خواستهای از خدا داشتم و فکر میکنم مستجاب شده. اگه شهید شدم منو با لباس بسیجی دفن کنید». به گزارش فارس، شهید «احمد نیکجو» رزمنده خوش سیمای لشکر ویژه 25 کربلا بود که در بیست و سوم دی 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. او رساله امام را حفظ بود و برای بچهها تو سیدمحله قائمشهر کلاس احکام میگذاشت به طوری که بچهها تا وقتی او را میدیدند، میگفتند: آیتالله احمد نیکجو آمد. , ...ادامه مطلب
واقعا آفرین به هنر و معرفت ایرانی. ما ایرانی ها اموالمون رو خیلی راحت فدای امام حسین می کنیم. ای کاش کربلا بودیم و می تونستیم جونمون رو فداش کنیم. راستی اگر کربلا بودیم در کنار امام حسین قرار می گرفتیم یا یزید؟ ادعای ما زیاده اما تاریخ می گه مدعیان زیادی بودند که رفوزه شدند؟ اللهم اارزقنا فی الدنیا زیارة الحسین و فی الاخرة شفاعة الحسین(علیه السلام) بقیه عکس ها را در ادامه مطلب ببینید..., ...ادامه مطلب
اعلام این روز به پیشنهاد جمعیت دفاع از ملت فلسطین و به عنوان نمادی از دادخواهی دانشآموزان ایرانی از مستکبران جهان و همچنین اعلام همدردی و همبستگی بین دانشآموزان ایرانی و کودکان و نوجوانان مبارز فلسطینی صورت گرفته است. امروز بزرگترین جرم نوجوانان فلسطین، زاده شدن درسرزمین مادریشان است و برخورد نظامیان اشغالگر صهیونیستی با آنها چنان زننده و غیرانسانی است که رسانههای دنیا را جرأت پخش آن نیست. به عنوان نمونه میتوان به بازداشت هزاران نوجوان فلسطینی که سنی بین ۱۳ تا ۱۸ سال داشتهاند در سالهای انتفاضه الاقصی اشاره کرد، که از آغاز و در هنگام بازداشت انواع اهانت، شکنجه، رفتار خشونتآمیز و غیراخلاقی در زندانها و مراکز بازجویی با آنها شده است رژیم صهیونیستی با شکنجه، بازداشت و سرکوب کودکان فلسطینی به جهانیان نشان میدهد که هرگز به قوانین بینالمللی و دلایل منطقی پایبند نبوده و برای خواستههای جامعه بینالمللی نیز در این خصوص اهمیتی قایل نیست., ...ادامه مطلب
شهید سید محمدتقی رضوی یکی از شهدا و سرداران عرصه جهاد در دوران دفاع مقدس بود. در زیر چند خاطره از این شهید بزرگوار را می خوانید: تقي بعد از ازدواج بلافاصله به تربت و از آن جا هم به اهواز رفت. مدت ها از اين موضوع گذشته بود و ما هيچ خبري از او نداشتيم. افراد خانواده آرزوي ديدارش را داشتند. همه به دنبال فرصتي مي گشتيم كه به ديدار تقي و همسرش برويم. سرانجام با آمدن عيد و تعطيلات سال جديد ما نيز اسباب سفر بستيم و روانه اهواز شديم. بعد از رسيدن به اهواز راهي خانه تقي شديم. من از زندگي تقي تصور ديگري داشتم. هيچگاه تصور نمي كرديم كه زندگي او اين گونه باشد. براي همين لحظه اي حيران شدم و بي اختيار قطرات اشك از گوشه چشمانم جاري شد. زندگي آقا تقي خيلي ساده بود، ساده تر از چيزي كه حتي بتوان تصورش را كرد. , ...ادامه مطلب
پیش از عملیات خیبر، با شهید زین الدین و چند تا از دوستان دیگر رفتیم برای بازدید از منطقه ای در فکه. موقع برگشتن به اهواز، از شوش که رد می شدیم، آقا مهدی گفت: «خوب، حالا به کدام میهمانخانه برویم؟!», ...ادامه مطلب